وقتی اتومبیلی با سرعت هشتاد کیلومتر در ساعت به مانعی برخورد می کند:
در 2 صدم ثانیه: سپر در هم می شکند. اتومبیل فشاری برابر سی برابر وزن خود را تحمل می کند.
در 4 صدم ثانیه: راننده و سرنشینان هر کدام با فشاری برابر 2 تن به جلو پرتاب می شوند.
در 5 صدم ثانیه: بدن راننده با همان نیروی 2 تنی با فرمان اتومبیل برخورد می کند.
در 7 صدم ثانیه: سرنشین جلوئی به داشبورد می خورد
در 9 صدم ثانیه: سر سرنشینان به شیشه اتومبیل برخورد می کند
در یک دهم ثانیه: سرنشینان عقب نیز به سرنشینان جلو می پیوندند!
یادتان باشد که هنوز 90 درصد ثانیه اول باقی مانده....
مشاغل عجیب و غریب دنیا کم نیستند. اما در میان همان مشاغل عجیب هم باید به چند مورد اشاره ای ویژه داشته باشیم که اصولا روی ترکیب «عجیب و غریب» را سفید کرده اند. آنچه در پی می آید نگاهی است به همین مشاغل.
رزم سهراب و کنکور
می پردازیم به شرح قسمتی از خان اول. که همانا مبارزه سهراب و گیوتون باشد. گیوتون پیرمردی بود، دانشمند و جادوگر! او سه جادوی مشهور داشت. که هر کس قصد عبور از منطقه گنگور را می کرد. می بایست با این سه جادو مقابله می کرد. حال ادامه داستان را خلاصه می خوانیم.
چو سهراب کنکور را بدید .................. همه هوش از این سر پرید
یکی راه بود پر خار و خطر.............. بسی باتلاق های ظاهر به زر
یکی راه بود و صد کس سوار ..... همه سوی دانش همه سوی کار
در این راه بود که سهراب دید .......... نشسته سر راه مردی سفید
ازو خواست از جایش بخیزد چو تیر ..... که سهراب ادامه دهد این مسیر
بدو پاسخش داد که جادوگرم ............... سه جادو بدانم اندر سرم
مرا نام مادر گیوتون بکرد ....................... اگر مرد راهی بیا تو به گرد
بکوبید پا بر زمین شیر دلیر ....................... که سرعت بگیرد، نزد پیر
بله سهراب وقتی می بیند پیرمرد راه او را باز نمی کند، به رزم بر می خیزد. و قصد رفتن به سمت جادوگر پیر می کند. اما گیوتون جادوگر از جادوی اول خود استفاده می کند. و سهراب که ساکن بود، تمایل به سکون پیدا می کند. و نمی تواند از جایش حرکت کند. سهراب به شدت خشمگین می شود.
بیامد به پیشش آن مرد پیر ........... بخندید دلی سیر بر مرد شیر
بدو گفت این جادو را بدان ........ برای گذشتن ز راه محتاجی بدان
سهراب از خنده پیرمرد، عصبانی می شود و گلوی او را می گیرد تا با زور بازو او را خفه کند. اما در همین زمان جادوگر پیر از حربه دوم خود استفاده می کند. که چنین است : برآینده نیرو های وارد بر جسم ساکن صفر است. و از آن جایی که پیر مرد ساکن شده بود. قدرت و نیروی سهراب در او بی اثر بود.
خروشید سهراب که ای پیرمرد............. بکش دست از جادو، در این نبرد
نباشد درست اینچنین شیوه جنگ............ اگر مرد جنگی کمی کن درنگ
دوباره بخندید آن حیله گر ................... نگاهی بکرد بر وی از پا تا به سر
سهراب دست خود را مشت می کند و با تمام قدرت بر فرق سر جادوگر پیر می کوبد، طوری که از صدای این ضربه تمام کوه ها و درختان فرو می ریزد. اما پیر مرد جادوی سوم خود که همانا هر ضربه ای عکس الضربه ای دارد، استفاده می کند. و نیرویی که سهراب بر پیرمرد جادو گر وارد می کند. بر فرق سر خودش فرود می آید.
بدو بازگشت نیروی خویش .................. که زد بر سر پیرمرد ساییده ریش
به فریاد با داد بانگ زد آخ ................. صدایش بخورد بر دل پیر همچو شاخ
دل پیر مرد از آخش شکست ................... سیه گشت جهان بر پیر مست
سهراب که بس خسته و درمانده شده بود. پس از اینکه گیوتون رو شکست داد، رو به یزدان کرد وی را سپاس گفت. گورخری شکار کرد و بخورد. و شبی را در همانجا بیاسود. تا صبح با قدرتی بیشتر حرکت کندمرد ثروتمندی مباشر خود را برای سرکشی اوضاع فرستاده بود. پس از مراجعه پرسید :
- جرج از خانه چه خبر؟
- خبر خوشی ندارم قربان سگ شما مرد.
- سگ بیچاره پس او مرد. چه چیز باعث مرگ او شد؟
- پرخوری قربان!
- پرخوری؟مگه چه غذایی به او دادید که تا این اندازه دوست داشت؟
- گوشت اسب قربان و همین باعث مرگش شد.
- این همه گوشت اسب از کجا آوردید؟
- همه اسب های پدرتان مردند قربان!
بر هیچ آموزنده و یا جوینده دانش در هر برهه از زمان ، پوشیده نبوده و نیست ، که شب قبل از هر امتحانی ، و آنچه در این شب خوانده ، آموخته و حفظ می شود ، مهمترین و موثر ترین عامل در کسب نمره مقبول و رضایت بخش خواهد بود ! و همگان بر این نکته نیزآگاهند که مهمترین دشمن این شب ارزشمند ، همانا خواب ناز می باشد که با غلبه بر چشمان باز هر محصلی ، آنها را خواهد بست و در نتیجه ، محصلین بیچاره را از برکات این شب گرانبها بی بهره خواهد نمود .
لذا بر آن شدیم تا چند راه از طرق بی شمار مبارزه با این دشمن خونی شب امتحان ، یعنی خواب را برای شما محصلین عزیز در هر مقطع تحصیلی که می باشید ، از پیش دبستانی گرفته تا فوق دکترا ، بازگو نماییم ، باشد که پس از احراز نمرات بالا و در نهایت ، رسیدن به قله های رفیع علم و دانش و ایضا ثروت ، ما را نیز از دعای خیرتان بی بهره نفرمایید !!!
ادامه مطلب ...1-اسم هر جک و جونوری رو روی شما نمیگذارند از قبیل آهو ،غزال ، پروانه ، شاپرک و موارد دیگر که اینجا جاش نیست
2-در عروسی میتونید لباسی رو که بارها به تن کردید رو دوباره بپوشید
3-میتونید هر صد سال یه بار هم موهاتون رو شونه نکنید و بعد بگید مد روزه
4-از ترس اینکه کسی سن شما رو بفهمه شناسنامتون رو قایم نمیکنید
5-مطمئنا استهلاک فک شما به مراتب کمتر است
6- مدل لباس دختر شمسی خانم چشمهاتون رو داخل دهانتون سرنگون نمیکنه
7-در موقع استرس هیچوقت ناخنهای خود را نمیجوید
8-هفته ای دو بار شکست عشقی نمیخورید!
9-لازم نیست از 18 سالگی موهای سرتون رو رنگ کنید چون موهای جوگندمی خیلی هم به شما میآد
10- فقط شما میتونید برید استادیوم
11- خودتون پنچری ماشینتونو میگیرید
12-لازم نیست با قرار دادن انواع جکهای هیدرولیک و غیر هیدرولیک در پاشنه کفش قدتون رو افزایش بدید
13- میتونید تمام روز بادوستانتون برید کوه و وقتی برمیگردید خونه برای خانمتون تعریف کنید که چه روز پرکاری داشتید
14- موقع خواستگاری به هیچ وجه نگران بر هم خوردن تعادل سینی چای نیستید
15- از دیدن کله پاچه دچار تشنج نمیشید
16- هیچ کس از اینکه دست پخت افتضاحی دارید به شما ایراد نمیگیره
17- فقط شمایید که لذت تماشا کردن فوتبال یوونتوس- بارسلونا را با گزارش عادل فردوسی پور درک میکنید
18- فقط شمایید که میتونید لذت تکچرخ زدن با CG رو تجربه کنید
19- میتونید با خط ریشتون بیش از 12000 اثر هنری خلق کنید
20- به طلا و جواهرات دیگران در حالی که دارید از حسادت منفجر میشید نگاه نمیکنید
21- تو عروسی ها لازم نیست چند تن زنجیر از خودتون آویزون کنید که تازه دیگران ازتون بپرسند بدلییییییه ؟
22- سر سفره عقد لازم نیست برید گل بچینید و گلاب بیارید و نون بگیرید و اینا...
23- در حالی که خواهرتون باید بمونه خونه و آشپزی یاد بگیره شما میرید بیرون و گل کوچیک بازی میکنید
24- لازم نیست آدرس تمام مزون ها، پاساژها ،بوتیک ها و مراکز لاغری شهرتون رو حفظ باشید
25- اگه تو خیابون تویوتا کمری جلوی پاتون نگه نداشت به راحتی سوار یه پیکان میشید
26- لازم نیست همیشه جای جورابهای همسرتون رو حفظ باشید
27- فقط شما میتونید سه ساعت تمام برنامه نود رو با دوستاتون تفسیر کنید
28- لازم نیست روزی چهار بار مثل آمپول ب کمپلکس سریالهای بی سر و ته وطنی رو تماشا کنید
29- لازم نیست سالی یه بار زاویه دماغتون رو نسبت به افق تغییر بدید
30- میتونید حتی تا محل کارتون رو هم با دوچرخه طی کنید و کسی اونجوری به شما نگاه نکنه
31- میتونید راحت رو صندلی های جلوی اتوبوس بشینید و در عقب دود نخورید(البته این اتوبوس های BRTاین قضیه رو خرابش کرد)
32- میتونید با شلوارک و رکابی راحت تا سر کوچه برید
33- خیالتون راحته که هرگز یک خواهر شوهر (و ایضا جاری) که مدام رو اعصابتون رزم آیش برقرار کنه ندارید
34- لباسهاتون ظرف 48 ساعت دلتون رو نمیزنه
35- در زیر گرمای نابود کننده تابستون خیلی راحت با یه آستین کوتاه میایید بیرون
36- نیازی ندارید هر روز که از خواب پا میشید تا ساعت 6 بعدازظهر رو جلوی آیینه با خودتون ور برید
37- نیازی نیست سه چهارم عمرتون رو توی کلاسهای آشپزی ،خیاطی، گلدوزی، آموزش فال شیرموز و تقویت اعتماد به نفس در 3/0 ثانیه بگذرانید
38- نیازی نیست داخل کیفتون به تعداد رنگهای یک LCD لنز چشم داشته باشید(رنگهای LCD معمولا بالای 16 میلیون میباشد)
39- اگه به انواع فنون حرکات موزون آشنا نبودید هیچ اشکالی نداره
40- فقط شما میفهمید که یک 206 اسپرت خفن چقدر زیباست
41- بدون اینکه کسی بهتون چیزی بگه میتونید ساعتها پلی استیشن بازی کنید !
42- با دیدن سوسک و موش و امثالهم اجدادتون از گور در نمیایند و جلوتون رژه نمیروند
43- فرق CD رو با بشقاب میوه خوری متوجه میشید
44- با یک سرماخوردگی سه ماه در CCU بیمارستان بستری نخواهید شد
45- میتونید یه جوک بامزه تعریف کنید بدون اینکه خودتون قبل از همه دو ساعت تمام بهش بخندید
46- روی در هیچ مغازه ای ننوشته اند که از پذیرفتن آقایانی که شئونات اسلامی را رعایت نکنند معذوریم(بس که محجوب هستند آخه)
47- داشتن ریش پروفسوری از ویژگی های بسیار ممتاز است که مخصوص شما آقایان میباشد
48- فقط شما میتونید کت و شلوار بپو
شید و کروات بزنید و کلی خوشتیپ بشید
49- بیش از 60 درصد رشته های مهندسی رو شما به خودتون اختصاص دادید(دیگه از این با کلاس تر؟)
50- و در نهایت اینکه میتونید تو خیابون از هر کس که دلتون خواست بپرسید ساعت چنده؟! (این یکی دیگه ته ویژگی بود)
1. چرا راننده ها زیر بارون دلشون فقط برای زنها می سوزه؟
۲٫ چرا استادها به دخترها بهتر نمره میدن؟
۳٫ چرا بارون میاد، ترافیک میشه؟
۴٫ چرا تو خونه ۴٠ متری ال سی دی ۵٢ اینچی میذارن؟
۵٫ چرا به هرکی مسن تره بیشتر اعتماد می کنن؟
۶٫ چرا از در که میخوان رد بشن تعارف میکنن ولی سر تقاطع به هم رحم نمیکنن؟
۷٫ چرا تو فروشگاه شهروند و هایپراستار و … چشم میدوزن به سبد همدیگه؟
۸٫ چرا از تو ماشین پوست پرتغال می ریزن بیرون؟
۹٫ چرا تو اتوبان وقتی به ماشین جلویی می رسند چراغ میدن؟
۱۰٫ چرا وقتی می رن لباس بخرن بقیه مغازه ها رو هم نگاه می کنن؟
۱۱٫ چرا قبل از ازدواج دنبال پول طرف مقابلن نه اخلاقش؟
۱۲٫ چرا بعد از ازدواج دنبال اخلاق طرف مقابلن نه پولش؟
۱۳٫ چرا وقتی باطری کنترل تلوزیون تموم میشه دکمه هاشو محکمتر فشار میدن !؟
۱۶٫ چرا مردها روز زن فقط طلا و ادکلن کادو می خرند؟
۱۷٫ چرا فیلم زیاد می بینن ولی کتاب نمی خونن؟
۱۸٫ چرا اونهایی که زبانشون خوبه هم فیلم رو با زیرنویس نگاه میکنن؟
۱۹٫ چرا باجناقها هیچوقت از هم خوششون نمیاد؟
۲۰٫ چرا زنها بچه برادرشون رو بیشتر از بچه خواهرشون دوست دارند؟
۲۱٫ چرا پدر دخترها تو خواستگاری کمتر از همه حرف می زنن؟
۲۲٫ چرا مراسم ختم ساعت ۴ بعد از ظهر تشکیل میشه؟
۲۳٫ چرا وقتی پشت سر یکنفر صحبت میکنن اصلا فکر نمیکنن این غیبته؟
۲۵٫ چرا زنها تو هر مهمونی نباید لباس تکراری بپوشن؟
۲۶٫ چرا تو مهمونی اگه موز بخورن بی کلاسیه ولی سیب و پرتغال نه؟
۲۷٫ چرا وقتی شکلات تعارف میکنن اگه بیشتر از یکی بردارن زشته؟
۲۸٫ چرا بند کتونی رو دور مچ پا میبندن ولی بند کفش رو نه؟
۲۹٫ چرا بیدار شدن از خواب تو یه صبح ابری یا بارونی براشون خیلی سخته؟
۳۰٫ چرا واسه مهاجرت دنبال یه جای خوش آب و هوا می گردن؟
۳۱٫ چرا با اینهمه شاعری که در طول تاریخ دارن شعر ترانه هاشون رو مریم حیدرزاده میگه
۳۲٫ چرا با موسیقی سنتی نمیشه رقصید؟
۳۳٫ چرا سه تار سه تا تار نداره؟
۳۴٫ چرا قرارداد کارمندی رو کارفرماها تنظیم میکنن؟
۳۵٫ چرا اکثر ماشینها یا سفیدن یا سیاه یا نقره ای؟
۳۶٫ چرا نمیشه با کت و شلوار کتونی پوشید؟
۳۸٫ چرا زنها وقتی ابرو بر می دارن روحیشون بهتر میشه؟(چه ربطی داره ابرو با روحیه؟)
۳۹٫ چرا زنها لوازم ارایش رو روی شصتشون تست میکنن؟ چرا مثل کرم پشت دستشون نمی زنن؟
۴۰٫ چرا زنها وقتی رژلب می زنن گردنشون رو به سمت آینه دراز می کنن؟
۴۱٫ چرا مردها فرق آرایش ۵٠ هزارتومنی با آرایش ١.۵ میلیون تومنی رو نمیفهمن؟
۴۲٫ چرا کادوهای عروسی رو یه روز بعد از عروسی (پاتختی) می دن؟
۴۳٫ چرا وقتی داماد می رقصه بهش پول می دن؟ مگه داماد رقاصه؟
۴۶٫ چرا مردم تو تاکسی راجع به سیاست صحبت میکنن؟
۴۷٫ چرا راننده تاکسی ها از همه بدتر رانندگی میکنن؟
۴۸٫ چرا وقتی به تقاطع می رسن بجای ترمز رو گاز فشار میارن؟
۴۹٫ چرا قسمت مردانه اتوبوس بزرگتر از قسمت زنانه است؟
۵۰٫ چرا تو اتوبان دست انداز میذارن؟
۵۱٫ چرا کسی برای صبحونه کسی رو مهمون نمیکنه؟
۵۴٫ چرا سر عقد عروس دفعه سوم میگه بله؟
۵۵٫ چرا آدمها وقتی عکس میگیرن به یه جای نامعلوم خیره می شن؟
۵۶٫ چرا با اینکه همه فضولند از فضولی دیگران ناله می کنند؟
۵۷٫ چرااااااا….؟
اهل دانشگاهم
رشته ام علافیست
جیبهایم خالیست
پدری دارم
حسرتش یک شب خواب!
دوستانی همه از دم ناباب
و خدایی که مرا کرده جواب
اهل دانشگاهم
قبله ام استاد است
جانمازم نمره!
خوب میفهمم سهم آینده من بیکاریست
من نمیدانم که چرا میگویند
مرد تاجر خوب است و مهندس بیکار
و چرا در وسط سفره ما مدرک نیست
چشم ها را باید شست
جور دیگر باید دید
باید از مردم دانا ترسید!
باید از قیمت دانش نالید!
وبه آنها فهماند
که من ایجا فهم را فهمیدم
من به گور پدر علم و هنر خندیدم!
کار ما نیست شناسایی هر دمبیلی
کار ما این است که مدرک در دست
فرم بیکاری هر شرکت بی پیکری را پر بکنیم