2- مثل زمان محمدرضاشاه خودتون راه بیفتین توی خیابونای خلوت و تا از یکی
خوشتون اومد بریدجلو و خیلی مودبانه باهش آشنا بشید و بعد دستش رو بگیرید
ببرید توی یک کاباره و بعد از شنیدن ترانهای از مرضیه ازش درخواست ازدواج
کنید و اونم یه لبخند شرم گینانه بزنه و بله رو بگه و بعدااگه دلتون خواست
به ماما و پاپا بگین.
3- مثل همین زمان رفتار کنین و برین دانشجو بشین و توی دانشگاه با یکی سر
حرف رو باز کنید و بعد کمکم ازش خوشتون بیاد و بعد براش نامه بنویسید و
یواشکی بهش بدید و دلتون تاپ تاپ کنه و بعد هم بیسروصدا عقد بشین و سر
کلاس همش به هم نگاه کنید.
4- مثل زمان آینده رفتار کنید و به دوست دخترتون بگین یک نفر براتون پیدا
کنه و بعد همراه همون دوست دخترتون یه شاخه گل بخرید و برید خونه طرف و
اگه ازش خوشتون اومد چه بهتر و گرنه واسه اینکه دلش نشکنه حداقل باهاش
دوست بشید.
5- روش خشنتری هم هست که باید یک شیشه اسید بخرید و برید سر راه طرف و
تهدیدش کنید که یا زنتون بشه یا شیشه اسیدو روی خودتون میریزید. ویا اصلا
میشه هیچکدوم ازین دردسرا رو متحمل نشد و مثل آدم، مسیر عادی زندگی رو طی
کرد.
سلام دوست خوبم پست اخیرت رو خوندم...
خوشحال میشم که متقابلاً میزبان حضور گرمت در وبلاگ تزئینات ساختمان باشم...
و اگر امکان تبادل لینک هست لینک کنید بعد خبر کنید لینکتون کنم ... .
به امید حضور صمیمانه و بهره مندی از نظرات ارزشمند شما...
کامیاب و کامروا باشی . [گل]